[p2] ...It all started there
هارت: بشین
هلن: ببخشید اقا ولی...
هارت: زیاد شاهد این صحنه ها بودم پس نیازی به توضیح نیست گفتم بیای تا بگی دعوا سره چی بوده
هلن: من هفته اول رو نیومدم امروز که اومدم دنبال یه میز برای نشستن بودم که شروع کرد به گفتن اینکه تمامی صندلی ها برای اونه
منم بدون توجه روی یه صندلی نشستم که اومدم روی هوا
هارت: تو میری ردیف اول قسمت وسط میشینی
هلن: اونجا که کسیه
هارت: دیگه نیست اگه ابروی بعضی هارو ببری ادم میشن
هلن: خیلی ممنون اقا...
هارت: کوین هارت هستم دبیر فیزیک ریاضی
هلن: منم هلن والکر هستم دانش اموز شما
هارت: اگه اذیتت کردن میتونی به من بگی اینها همه توی کارنامه ها ثبت میشه میشه فامیلت رو دوباره بگی تا ثبت کنم
هلن: والکر
هارت: ادرین والکر رو میشناسی؟
هلن: بله
هارت: اون خیلی هندسامه
هلن: اون برادرمه
هارت: جدی!!! بگذریم
هلن: بریم سر کلاس؟؟
هارت: بریم
ویو هلن
وقتی رفتیم سر کلاس اقای هارت جای تمام بچه هارو عوض کرد و منو جلو نشوند پشت سر من یه صندلی خالی بود که انگار یه نفر هنوز نیومده معلم شروع کرد به تدریس و ص 1 متاب رو باز کردم 13 ص عقب بودم و خودمو باید به بچه ها میرسوندم
با دقت به صحبت های معلم گوش میدادم که در با شتاب باز شد
هارت: اقای چامپیون بهتون در زدن یاد ندادن؟
جک: معذرت میخوام اقای هارت
هارت: مشکلی نیست برگه تاخیر اوردی
جک: گوهی دکتر دارم اقا
هارت بزارش روی میزم و بشین سر جات جاهای بچه ها عوض شده شما ردیف وسط دومین صندلی بشین
جک: ببخشید من پشت این خانم نمیشینم
هلن: چرا؟
جک: شبیه منگلایی
هارت: چامپیون بشین
جک:{فوتی در هوا}
هلن: ببخشید اقا ولی...
هارت: زیاد شاهد این صحنه ها بودم پس نیازی به توضیح نیست گفتم بیای تا بگی دعوا سره چی بوده
هلن: من هفته اول رو نیومدم امروز که اومدم دنبال یه میز برای نشستن بودم که شروع کرد به گفتن اینکه تمامی صندلی ها برای اونه
منم بدون توجه روی یه صندلی نشستم که اومدم روی هوا
هارت: تو میری ردیف اول قسمت وسط میشینی
هلن: اونجا که کسیه
هارت: دیگه نیست اگه ابروی بعضی هارو ببری ادم میشن
هلن: خیلی ممنون اقا...
هارت: کوین هارت هستم دبیر فیزیک ریاضی
هلن: منم هلن والکر هستم دانش اموز شما
هارت: اگه اذیتت کردن میتونی به من بگی اینها همه توی کارنامه ها ثبت میشه میشه فامیلت رو دوباره بگی تا ثبت کنم
هلن: والکر
هارت: ادرین والکر رو میشناسی؟
هلن: بله
هارت: اون خیلی هندسامه
هلن: اون برادرمه
هارت: جدی!!! بگذریم
هلن: بریم سر کلاس؟؟
هارت: بریم
ویو هلن
وقتی رفتیم سر کلاس اقای هارت جای تمام بچه هارو عوض کرد و منو جلو نشوند پشت سر من یه صندلی خالی بود که انگار یه نفر هنوز نیومده معلم شروع کرد به تدریس و ص 1 متاب رو باز کردم 13 ص عقب بودم و خودمو باید به بچه ها میرسوندم
با دقت به صحبت های معلم گوش میدادم که در با شتاب باز شد
هارت: اقای چامپیون بهتون در زدن یاد ندادن؟
جک: معذرت میخوام اقای هارت
هارت: مشکلی نیست برگه تاخیر اوردی
جک: گوهی دکتر دارم اقا
هارت بزارش روی میزم و بشین سر جات جاهای بچه ها عوض شده شما ردیف وسط دومین صندلی بشین
جک: ببخشید من پشت این خانم نمیشینم
هلن: چرا؟
جک: شبیه منگلایی
هارت: چامپیون بشین
جک:{فوتی در هوا}
۸۴
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.